روان و معماری : درباره تأثیر معماری بر روان انسان بیشتر بدانیم
روان و معماری
روان و معماری : ما چگونه با محیط خود ارتباط برقرار میکنیم و فضاها چگونه بر ما تأثیر میگذارند؟
نویسنده: معصومه سلمانی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
چکیده: در این نوشته تلاش کردهام نگاهی اجمالی به مسئله تأثیر طراحی فضاها و معماری بر روان انسان داشته باشم و به این موضوع در چند بخش پرداخته ام. شما میتوانید مطالب مفیدی درباره روان و معماری به طور کلی و رابطه معماری با حواس، رفتار، تأثیر متقابل آنها و در نهایت تجربه کاربری به طور جزئی بخوانید.
مقدمه
دانشمندان بسیاری درباره تأثیر محیط بر روان انسان سخن گفتهاند اما کمتر درباره چگونگی این تأثیر سخن گفته شده است و مطالعات انجام شده هم محدود است. ما زمانهای بسیاری از طول عمر خود را در ساختمان و فضاهای شهری میگذاریم که همه آنها به نوعی ما را تحت تأثیر قرار میدهند. این تأثیر میتواند بر احساسات، عواطف، رفتارها، نحوه فکر کردن و حتی عملکردهای ما در اجتماع باشد.
سوال اینجاست آیا میتوانیم با آگاهی از این نحوه تأثیر، محیط و فضاها را طوری طراحی کنیم که انسانها سلامت روان بیشتر، اضطراب، افسردگی و استرس کمتری را تجربه کنند؟ و حتی بیشتر از آن بتوانیم لذت و حس زیباشناسی را پرورش دهیم و اجتماع انسانی را با ارزشهای والاتری سامان دهیم؟
برای اینکه بتوانیم به چنین سوالاتی پاسخ گوییم باید درباره ربط و نسبت فضاها و روان انسان بیشتر بدانیم. کدام بخشهای روان درگیر فضاها و محیطها میشود؟ ما چگونه با محیط خود ارتباط برقرار میکنیم و فضاها چگونه بر ما تأثیر میگذارند؟ قطعاً پاسخ به این سوالات کمک میکند که معماران بتوانند فضاها را طوری طراحی کنند که افراد سلامت روان بیشتری را تجربه کنند.
جسم، روان و معماری
برای اینکه به این موضوع بپردازیم ابتدا باید چیزهایی درباره مغز انسان و چگونگی ارتباطش با محیط اطراف بدانیم. پاول مک لین نظریهای درباره مغزهای سهگانه انسان را مطرح کرده است که مغز انسان را به سه بخش تقسیم میکند: ۱. مغز قدیم؛ ۲. مغز میانی؛ ۳. مغز منطقی.
مغز قدیمی که به مغز خزنده نیز معروف است داخلیترین بخش مغز ماست و وظیفهاش حفظ بقاست. این بخش میان انسان و همه موجودات حتی خزندگان مشترک است و با قسمتهایی از بدن که به فرایندهای غیرارادی مرتبط است رابطه دارد؛ مانند تپش قلب و گردش خون، کارکرد دستگاه تنفسی، دستگاه گوارش، دستگاه ایمنی و کارکردهای ضروری دیگر بدن. از آنجایی که این بخش مربوط به بخش حیاتی و بقای ارگانیسم انسان است بیش از همه میتواند بر عملکردهای ما تأثیر بگذارد.
واکنشهایی ناخودآگاه افراد به محیط در برابر خطر که به صورت خودکار و سریع انجام میشود مربوط به همین مغز خزنده است. همچنین بسیاری از بیماریهای روحی مزمن در نتیجه واکنشهای بلند مدت این ناحیه از مغز به منزله نوعی واکنش به محیط اطراف است. بنابراین این بخش مغز به طور ناخودآگاه تأثیر پذیری بسیاری از محیط دریافت میکند و به سرعت به آن واکنش نشان میدهد.
میدانیم که تجربه اضطراب فقط مربوط به فضاها نیست. همه ما در زندگی روزمره به فراخور کار، روابط بین فردی، تحصیل و فقدان عزیز از دست رفتهای ممکن است اضطراب را تجربه کنیم. اما موضوع در اینجا این است که آیا محیط میتوانند خود سبب ایجاد، کاهش یا افزایش اضطراب شود؟ آیا فضا و محیط میتواند طوری طراحی شود که مستقیماً بر سلامت روان، کاهش استرس و تنش کمک کند؟
نقش حواس
در اینجا شاید بهتر باشد به این موضوع بپردازیم که انسان چگونه به طور کلی از محیط تأثیر میپذیرد. اولین ورودی اطلاعات برای انسان حواس اوست یعنی چیزی که از طریق حسهای پنجگانه خود درک میکنیم. حواس ما نحوه تفکر، احساسات و کنشهای ما را تحت تأثیر قرار میدهد و این یعنی حواس ما بر تمام بدن ما اثر میگذارد.
اگر حواس ما به شکل مثبتی تحریک شده باشد، احساس آرامش خواهیم کرد مانند موسیقی ای آرامش بخش یا بویی خوشایند یا منظرهای زیبا. و برعکس دیدن فضایی به هم ریخته یا بوی ناخوشایند میتواند احساساتی ناخوشایند را در ما ایجاد کند.
اگر بخواهیم این موضوع را به هر فضای بیرونی و در اینجا معماری و فضاهای شهری تعمیم دهیم میتوانیم بگویم معماری میتواند تفکر، احساسات و رفتارهای ما را تغییر دهد. برای مثال فضاها و مکانهایی میتوانند احساسات ما را تحریک کنند و سبب انگیزه بیشتر یا بهبود کارکرد و حتی افزایش تمرکز ما در حین کارهای مختلف شود.
برای احساس آرامش در یک مکان تهویه مطبوع، دمای مناسب، نورپردازی، حضور گیاهان درون محیط، مواد بهکاررفته برای ساخت و طراحی محیط، روشهای ساخت و … همه در کنار هم میتوانند نقش اساسی را برای ایجاد محیطی سالمتر فراهم آوردند. به همین صورت برعکس، فضاها میتوانند احساس عدم آسایش روانی را ایجاد کنند و ما را بیش از اندازه حساس و مضطرب کنند.
تأثیرات متقابل روان و معماری
شاید تعجب کنید اما ساختمانها و فضاها حتی میتوانند بر میزان مسئولیت پذیری، وفاداری و حتی هویت یابی شخصیتی تأثیر بگذارند. ساختارهای مکانی الگوهای خاصی از رفتار را ایجاد میکنند و نوع طراحی ساختمان یا استفاده از تجهیزات میتوانند هدایت کننده رفتار انسانها به سوی رفتارهای سازگارانه تر و سازنده باشد. معماری میتواند حس تعلق را در مخاطبان ایجاد کند و در نتیجه احساس مسئولیت پذیری را تقویت کند.
اینکه چگونه میتوان چنین کاری را در فضاها انجام داد قطعاً از پروژهای به پروژه دیگر متفاوت است. در یک اداره شاید آن چیزی که باید در طراحی لحاظ شود حس وفاداری است و در یک بیمارستان مخاطبان نیاز دارند تا احساسی از اعتماد و امنیت را در محیط تجربه کنند. بنابراین ساختمانها بر اساس کارکردهایش میتوانند تأمین کننده نیازهای مشخص روانی باشند.
روان و معماری و رفتار
شاید در این نوشته کوتاه مجال آن نباشد که توضیح دهیم چگونه معماری حتی بر رفتارهای ما تأثیر میگذارد و آنها را پیچیده یا ساده میکند. اگر طراحی فضاها به گونهای باشد که جلوی الگوهای رفتاری و حرکتی ما را بگیرد بسیاری از افراد محدودیت در کنشها و حرکت را تجربه می کنند که نتیجه آن میتواند تجربه روانی خشم، خستگی و تنش روانی و جسمی باشد. برعکس این موضوع هم صادق است. طراحیهایی که آزادی و تناسب رفتاری را در نظر میگیرند میتوانند احساس آرامش بیشتری را به مخاطبان هدیه کنند.
کاربری فضا و روان
برخی مکانها کارکرد خاصی دارند. ما از خانه انتظار آرامش و آسایش داریم یا دوست داریم بیمارستان احساسی از امید و زندگی را در ما بیدار کند. در مدارس میخواهیم احساس کنجکاوی و شور و هیجان را در ما پرورش دهد و از ساختمانهای اداری توقع داریم در محیط کاربری خود تمرکز، خلاقیت و نظم را افزایش دهد. وقتی این شاخصها رعایت نمیشود افراد احساساتی چون دلزدگی، کسالت و کلافگی را تجربه میکنند و حتی ممکن است سبب تقویت الگوهای رفتاری مخرب و پرخاشگرانه در محیط شود. اسباب و اثاث تمام ساختمانها از این امور مستثنی نیست و بسیار خوب است که بنا بر کاری که در فضایی میخواهیم انجام دهیم از مشاوران خبره کمک بگیریم تا تجربه کاربری بهتری را رقم بزنیم.
در اینجا می توانید یک مجموعه جالب از پژوهش هایی که در حوزه معماری و روان انسان انجام شده بخوانید.
268 بازدید